اقدامات سیایسی هیتلر به ترتیب :
0.انخاب شدن به عنوان مامور اطلاعات
1.پیوستن به حذب نازی
2.انخب به عنوان رییس حذب
3.کودتای نا فرجام
4.رفتن به زندان
5.گرفتن قدرت در دست
6.شروع جنگ جهانی دوم با حمله به لهستان
7.شکست جنگ جهانی دوم
8.مرگ
0. انتخاب شدن به عنوان مامور مخفی
پس از جنگ هیتلر در ارتش ماندگار شد، و وظیفه سرکوبی شورش سوسیالیستها رابه خصوص در مونیخ، به عهده گرفت، چون او در سال ۱۹۱۹به آنجا بازگشته بود.
در همین زمان بود که فعالیت سیاسی هیتلر آغاز شد و وی به عنوان مأمور مخفی سازمان ضداطلاعات ارتش آلمان، و در رابطه با برخی رهبران افراطی نظامی چون ژنرال لودندروف، گروه کوچک خود را تأسیس کرد؛ همان گروهی که سپس به حزب ملی کارگران سوسیالیست آلمان (حزب نازی) بدل شد.
1. پیوستن به حذب نازی
پس از جنگ جهانی اول هیتلر تلاش کرد تا وارد حزب تازه تأسیس نازی شود و خیلی زود در این حزب مورد توجه قرار گرفت.
2.انتخاب شدن به عنوان رهبر حذب
، او یکی از بهترین سخنگویان حزب شد او به دیگر اعضا گفت که یا من را رهبر حزب کنید یا اینکه برای همیشه حزب را ترک میکنم. هیتلر از آغاز ادبیاتی خشن و شبه نظامی برای جنبش در پیش گرفت او سعی میکرد از خشونت برای پیشبرد اهدافش استفاده کند و افرادی را به عضویت حزب درمیآورد که مانند او فکر میکردند.
کودتای مونیخ یا کودتای آبجوفروشی (به انگلیسی: Beer Hall Putsch) یک کودتای نافرجام بود که در تاریخ ۹ نوامبر ۱۹۲۳ توسط آدولف هیتلر و اریش لودندورف طراحی شد. این کودتا شکست خورد و برخی از اعضای بلندپایه حزب نازی در جریان آن دستگیر شدند. این کودتا آغاز قدرتگیری آدولف هیتلر بود و این آغاز مسیر دستیابی آدولف هیتلر به قدرت و تشکیل آلمان نازی بود.
سالنهای آبجوفروشی در قرن بیستم در آلمان محل تجمع بسیاری از مردم بود. این سالنها جزء معدود جاهایی بود که مردم آزادانه با هم بحث میکردند. قدرت و اعتبار در آلمان پس از جنگ جهانی اول بسیار ضعیف بود. بسیاری از مردم در آن دوره با آدولف هیتلر هم عقیده بودند که آلمانیها به صورت نظامی شکست نخوردهاند بلکه توسط سرمایهداران یهودی و مارکسیست به آنها خیانت شده است. هیتلر در این دوره، به عضویت حزب کارگران آلمان درآمده بود. این حزب سپس به نام حزب ملی سوسیالیست کارگران آلمان تغییر نام داد.
یکی از طرحهای هیتلر که در حزب تازه تأسیس، به اجرا درآمد گردآوری ۱۵٬۰۰۰ نفر از نیروهای حزب جهت انجام گردهمایی و تبلیغات برای حزب بود. در این دوره ایالت باواریا دچار هرج و مرج شد و مسئولین این ایالت وضع فوقالعاده اعلام کردند. اما با این حال، هیتلر اعلام کرد که گردهمایی آنها در تاریخ ۲۷ سپتامبر ۱۹۲۳ تشکیل خواهد شد و گفت به اعلام وضع فوقالعاده اهمیتی نمیدهد. این کار هیتلر باعث شد، حزب رقیب که حزب کمونیست بود نیز وضع فوقالعاده را نادیده بگیرد و این روند به هرج و مرجهای بیشتر در این ایالت دامن زد.
4.رفتن به زندان
دو روز پس از این کودتای نافرجام، هیتلر به جرم توطئه علیه حکومت، بازداشت و محکوم شد. هرمان گورینگ، ارنست روهم و رودلف هس نیز به اتریش فرار کردند. دفتر مرکزی حزب نازی و همچنین روزنامه این حزب توقیف شدند. هیتلر تعهد داد که دیگر عملی بر ضد حکومت انجام ندهد، اعمال نژادپراستانه خود را تکرار نکند و در چهارچوب قانون رفتار کند.در همین هین کتاب خود با نام نبرد من را نیز نوشت.
5.گرفتن قدرت در دست
در اواسط دههٔ ۱۹۲۰ حزب وارد مبارزات انتخاباتی شد در این مبارزات هیتلر نقش سخنگو و تنظیمکنندهٔ امور را داشت، همچنین مدیریت خشونتهای خیابانی میان حزبها هم توسط هیتلر صورت می گیرفت. در اواخر دههٔ ۱۹۲۰ و آغاز ۱۹۳۰ حزب نازی آنقدر هوادار پیدا کرد که بزرگترین حزب سیاسی رایشستگ شد. شیوهٔ بیان هیتلر و تأثیری که بر افراد میگذاشت به همراه فریب و گمراهی مردم باعث شد تا حزبی که بیشترین رای را آورده اما نتوانسته بیش از نصف مردم را پیرو خود کند، قدرت را در دست بگیرد.
6.شروع جمگ جهانی دوم با حمله به لهستان
پس از روی کار آمدن آدولف هیتلر در آلمان، وی با سوء استفاده از غرور و احساسات ملی گرایانه مردم این کشور که در پی شکست در جنگ جهانی اول به شدت تحقیر شده بودند، به سازماندهی و تسلیح ارتشی قدرتمند پرداخت. هیتلر با تکیه بر اندیشههای نژادپرستانه، توسعهطلبیهای خود را توجیه میکرد و سرانجام پس از الحاق کشور اتریش و منطقه سودِت چکسلواکی به آلمان، دستور حمله به کشور لهستان را صادر نمود. بهانهای که هیتلر برای حمله به لهستان تدارک دیده بود تجاوز یک واحد از سربازان لهستانی به خاک آلمان و تصرف یک ایستگاه فرستنده مرزی و پخش مطالب توهینآمیز علیه آلمان از این فرستنده بود. البته این سربازان از افراد نیروی ویژه هیتلر بودند که با اونیفورم لهستانی در تاریخ پیش بینی شده برای حمله به لهستان، این برنامه را به اجرا درآوردند. از این رو هیتلر در روز اول سپتامبر 1939م طی نطقی، حمله آلمان به لهستان را اعلام کرد و بدین ترتیب آتش جنگ جهانی دوم را شعلهور ساخت. این جنگ بزرگ و خانمانسوز که با تهاجم نظامی ارتشِ هیتلری آلمان به مرزهای لهستان و چکسلواکی آغاز شد، در روز سوم با اعلان جنگ فرانسه و انگلستان علیه آلمان وارد مرحله حسّاسی گردید. سرانجام با اتحاد کشورهای انگلیس، فرانسه، شوروی و آمریکا، محور متفقین به وجود آمد و علیه متحدین که متشکل از آلمان، ایتالیا و ژاپن بودند، وارد عمل شدند.
7.شکست در جنگ جهانی دوم
نبرد پایانی از تئاتر اروپایی از جنگ جهانی دوم و همچنین تسلیم آلمان به متفقین غربی و اتحاد جماهیر شوروی در اواخر ماه آوریل و اوایل ماه مه سال ۱۹۴۵ صورت گرفت.
سند تسلیم امضا شده در ریمز، ۷ مه ۱۹۴۵
8.مرگ
پس از آن، چندین شاهد گزارش دادند که صدای بلند شلیک یک گلوله را در حدود ۱۵:۳۰ شنیدهاند.[ث] پس از چند دقیقه، پیشخدمت مخصوص هیتلر، هاینتس لینگه، درِ اتاق مطالعه را در حالی که بورمان در کنارش ایستاده بود، باز کرد.[۳۶] لینگه بعداً بیان داشت که او بلافاصله متوجه رایحهٔ بادام سوخته شده بود؛ رایحهای که معمولاً در حضور اسید پروسیک (حالت محلول هیدروژن سیانید) منتشر میشود.[۳۶] دستیار نظامی هیتلر، اساس-اشتورمبانفورر اتو گونشه، وارد اتاق مطالعه شده و دو جسد بیجان را روی مبل دید. اوا، زانوانش را در بغل گرفته و در سمت چپ هیتلر، دور از او افتاده بود. گونشه بیان کرده که هیتلر «نشسته بود … غرق در خون … و قطرههای خون از شقیقهٔ راستش میچکید. او با کلتش، یک والدر پیپیکا ۷٫۶۵، به خودش شلیک کرده بود.»[۳۷][۳۸][۳۹][ج] اسلحه روی پایش افتاده[۳۶] و با توجه به گفتههای اساس-اوبرشارفورر روخوس میش، سر هیتلر روی میز روبهرویش افتاده بود.[۴۰] خون از شقیقهٔ راست و چانهٔ هیتلر میچکید و لکهٔ بزرگی را روی دستهٔ راست مبل ایجاد کرده، در حال ریختن روی فرش بود.[چ] با توجه به گفتههای لینگه، بدن اوا اثری از زخم فیزیکی نداشته و چهرهاش نشاندهندهٔ مرگ او بر اثر سم سیانور بودهاست.[ح][خ] گونشه و اساس-بریگادفورر ویلهلم مونکه «بهوضوح» بیان کردهاند که هیچکدام از خارجیها و افرادی که در پناهگاه کار میکرده و وظیفهای داشتهاند، در زمان مرگ (بین ۱۵:۰۰ و ۱۶:۰۰) به اتاق نشیمن شخصی هیتلر «هیچگونه دسترسی نداشتهاند.»[۴۱]
نظریههایی در مورد انجامشدن خودکشی با سیانور[د] یا با سیانور و گلوله[ذ] ارائه شدهاست. با این وجود، مورخان معاصر، این نظرات را رد کردهاند و تصور میکنند که این نظریهها، یا پروپاگاندای شورویاند[ر][ز] یا تلاشی ازپیشبرنامهریزیشده برای انطباق نتیجهگیریهای متفاوت.[ژ][ذ] آرتور آکسمان هم بیان کرده که جسد هیتلر نشانههایی از شلیک در دهان داشته؛ اما مدارک خلاف این را نشان میدهد.[س][ش]
گونشه اتاق مطالعه را ترک کرده و اعلام میکند که هیتلر مردهاست.[۴۲] با توجه به دستورالعملهای شفاهی و کتبی پیشین هیتلر، دو جسد از خروجی اضطراری پناهگاه به باغ پشت صدارت عظمای رایش برده شده و با بنزین سوزانده شدند.[۴۳][۴۴] میش، مرگ هیتلر را به فرانتس شدله گزارش داد و به باجهٔ تلفن رفت. مدتی بعد، او از همانجا با شخصی تماس گرفته و با فریاد گفت که جسد هیتلر در حال سوختن است.[۴۰][۴۵] پس از جواب ندادن نخستین تلاش برای آتشزدن با بنزین، لینگه به داخل پناهگاه رفته و با یک دستهٔ ضخیم کاغذ بازگشت. بورمان کاغذها را آتش زده و روی جسدها انداخت. همزمان با شعلهور شدن دو جسد، گروهی شامل بورمان، گونشه، لینگه، گوبلس، اریش کمپکا، پتر هوگل، اوالد لیندلف و هانس ریسر، همانطور که در درگاه پناهگاه ایستاده بودند، دستانشان را به نشانهٔ درود فرستادن بلند کردند.[۴۶][۴۷]
در حدود ۱۶:۱۵، لینگه به اساس-اونتراشتورمفورر هاینز کروگر و اساس-اوبراشارفیرر ورنر اشچیدل دستور جمعکردن فرش اتاق مطالعهٔ هیتلر و سوزاندن آن را داد. اشچیدل بعداً بیان کرد که در هنگام ورود به اتاق مطالعه، حجمی از خون به اندازهٔ یک «بشقاب بزرگ ناهارخوری» را روی دستهٔ مبل دیدهاست. با مشاهدهٔ پوکهٔ فشنگ، او خم شده و پوکهٔ ۱ میلیمتری شلیکشده از کلت ۷٫۶۵ را از روی فرش برمیدارد.[۴۸] این دو نفر، فرش خونآلود را جمع کرده و آن را به باغ صدارت عظمی بردند؛ جایی که فرش روی زمین گذاشته شده و سوزانده شد.[۴۹]
شوروی، در طول بعدازظهر، تمام ناحیهٔ درون و اطراف صدارت عظمای رایش را محاصره کرد. نگهبانان اساس برای ادامهیافتن سوختن اجساد، بنزین اضافی آوردند. لینگه بعداً بیان کرد که آتش کاملاً جسدها را نابود نکرده؛ چرا که اجساد در فضای باز سوخته و پخش گرما متغیر بودهاست.[۵۰] اجساد از ساعت ۱۶:۰۰ تا ۱۸:۳۰ سوختند.[۵۱] در حدود ساعت ۱۸:۳۰، لیندلف و ریسر باقیماندهٔ دو جسد را در دهانهٔ کمعمق یک بمب قرار دادند.[۵۲]